بیشتر از دو روزه ترنج تب داره. تب بالای ۴۰ درجه که میاد و میره. دو بار زنگ زدیم اورژانس که قرار شد آمبولانس بفرستن و یک بار بعد از دو ساعت و نیم و یک بار بعد از یک ساعت زنگ زدن و گفتن نمیفرستن. دیگه غر زدن از سیستم بهداشتی، درمانی اینجا اعصاب خودم رو داغون میکنه و اصلا حوصلهاش رو ندارم. خب اگه قراره آمبولانس نفرستی همون اول بگو! دیروز صبح هم بردمش کلینیک سر خیابون که بهش آنتیبیوتیک و تببر دادن که تا امروز عصر هیچ فایدهای نداشت. عصر هم بیرون از خونه بودیم که متوجه شدیم لثهاش قرمز و کبوده و رفتیم اولین بیمارستانی که نزدیکمون بود.
بعد از دو ساعت بالاخره دکتر ترنج رو دید و یک آنتیبیوتیک قویتر تجویز کرد و گفت که بهتره دندانپزشک هم ببیندش. توی مدتی که منتظر بودیم دکتر بیاد فرستاده بودنمون توی یک اتاق که از ترنج نمونه ادرار بگیریم. ولی انقدر کار محالی بود که به داریوش گفتم فکر کنم بهمون لولهی بگیر و بشون دادن که سرمون گرم باشه تا دکتر بیاد و متوجه گذر زمان نشیم. آخه از بچهی دو ساله چطوری میتونی نمونه ادرار بگیری؟ دیگه این آخرها به ترنج التماس میکردم مامان تو رو خدا! دکتر هم که اومد گفت لازم نیست نمونه بگیرید.
همون روزی که برده بودمش ریجنتز پارک دندونش خورد به یکی از میلههای وسایل بازی و احتمالا همونجا لثهاش آسیب دید. عکس اینجا مال گریهی بعد از اون ضربه است.