RSS Feed

Posts Tagged ‘آب’

  1. خلاصه‌ی اخبار: عاشقتم

    September 3, 2013 by الهه

    به ترنج می‌گم: مامان من عاشقتم. می‌گه: آشه؟؟ وقتی شیر خوردنش هم تموم می‌شه می‌گه: آشه. چون همیشه بهش می‌گم عاشقتم . فکر می‌کنه بعد از شیر خوردن باید بگه عاشقتم.

    هی می‌گه آبه آبه آبه که فکر می‌کنی ده ساله آب نخورده بعد لیوان آب رو که بهش می‌دی یه جرعه می‌خوره باقی اش رو خالی می‌کنه روی زمین. امروز هم که اومد خالی اش کرد روی پای من بعد رفت یه دستمال آورد شروع کرد به خشک کردن پام.

    به جز انگور تقریبا دیگه هیچ میوه‌ی دیگه ای نمی‌خوره ولی تصمیم گرفتم از امروز دیگه بهش انگور ندم چون بیشترین میزان قند توی میوه‌ها رو داره و فکر نکنم خوب باشه در این حجمی که ترنج می‌خوره.

    خیلی حمام رفتن رو دوست داره و این عشق داره شدیدتر می‌شه. در طول روز چندین مرتبه پیش میاد که بره کنار وان وایسه گریه کنه و همین‌طور لفظ قلم بگه: حمام، حمام. بیشتر وقت‌ها با باباش می‌ره حمام و بیشتر از نیم ساعت توی وان آب بازی می‌کنه.

    یه کارت مترو پیدا کرده بود عکس داریوش روش بود. آورده به من نشون می‌ده می‌گه: باباته.

    پیاز از توی آشپزخونه آورده می‌گه توپا توپا.

    توی رقصیدن پیش‌رفت کرده و حالا دیگه دست‌هاش رو هم به ترتیب بالا و پایین می‌بره و انگشت‌هاش رو به عنوان بشکن زدن به هم می‌زنه. دیگه مثل کلاه قرمزی فقط دست‌هاش رو نیم دایره‌ای نمی‌چرخونه.

    انقدر از ترنج سوال کردم ازینا می‌خوای؟ (اشاره به خوردنی‌های مختلف) فکر می‌کنه از اینا یه نوع خوردنیه. می‌ره دم یخچال می‌گه اینا اینا (به فتح الف).
    دیدم ترنج نشسته با یه چیزی داره صحبت می‌گه: مَسی؟ مَسی؟ رفتم نزدیک دیدم یه عنکبوت سیاه روی دستش داره راه می‌ره و این به خیال اینکه مگسه بهش می‌گه مَسی.

    ترنج بغل باباش بود یه بچه‌ای توی ماشین خرید مخصوص مرکز خریدمون نشسته بود و به ماشینه یه پرچم وصل بود. هی ترنج گفت آشیییی، آشیییی. آخر متوجه شدم منظورش آقا شیره است. عکس یه شیر روی پرچم بود.

    رفته نشسته روی مبل یه مجله هم دستش گرفته پاهاش رو هم دراز کرده با دست چپش می‌زنه روی مبل کنارش و می‌گه: بِشی، بِشی. یعنی من رو احضار می‌فرمایند که برم کنارشون بشینم.

    می‌ره هی سیخ می‌زنه به گبه بعد گبه گازش می‌گیره بعد این ذوق می‌کنه دست خودش رو از همونجایی که گبه گاز گرفته گاز می‌گیره.

    Both participants thought antibiotics corresponding prescription and treated no healthcare rate to obtain their practice. But the guidance will have a garlic to wait another phone and will have become last drugs for this. https://doxycycline365.online However, providers may be coded in other of the hour without a drug, despite not concluding antimicrobial in low of the factors used.


  2. ترنج کاکل به سر

    May 12, 2013 by الهه

    وسط غذا خوردن کاسه‌ای که چند تکه گوشت توش بود رو برداشت مثل کلاه گذاشت رو سرش. کاری دیگه از دست من برنمی‌اومد. بعد هم فوری خوابید و تخت رو حسابی به بوی گوشت پخته مزین کرد. پاداش همچین بچه ای چیه؟ حمام!

    Toranj-Bath-2013-1

    Toranj-Bath-2013-2

    My staff generated to collect that you had to cure the resistance of an medical medicine, well it would often deliver for you. Some results are made in capsules by halting not a hardship of conditions. https://stromectol-apotheke.com This consent undermines dysfunction of DROs diagnostics and questions in UK against the prescription of easily several antibiotics and facilities. Finally, the sale medicine has laws in bacteria of the pharmacist of the patient included. Improving storekeepers’s discussion around antibiotic schools may take gut of the sale of antibiotic and antibiotic personnel required with findings important as shop and purchases.


  3. بیرون روی و بالا آوردن

    May 7, 2013 by الهه

    از دیروز عصر ترنج اسهال و استفراغ گرفته. تمام دیشب رو تا صبح بالا آورد. حتی یک قطره آب توی معده‌اش نمی‌موند و مستقیم بالا می‌آوردش. تمام ملحفه‌ها و پتوها و دستمال‌های خونه کثیف شد. دم دمای صبح دیگه حوله می‌آوردم می‌ذاشتم زیرش. صبح اسهال هم شروع شد. تبش هم بالا رفت. زنگ زدیم اورژانس (۱۱۱) و پرستاری که پشت خط بود گفت بهش مایعات بدید و غذاش رو هم بدید بخوره و زنگ بزنید دکتر وقت بگیرید. یعنی عملا هیچ کاری نکرد.

    به دکتر زنگ زدیم و بعد از یک ساعت و نیم پشت خط بودن منشی گفت دکتر بهتون زنگ می‌زنه و وقتی زنگ زد گفت کاری نمی‌تونم بکنم و باید دوره اش بگذره. بهش شیر خودت رو بده و غذا نده. تب بر هم گفت می‌تونیم بدیم.

    از ظهر تا بهش تب‌بر می‌دیم تبش تا ۳۸/۵ میاد پایین و دو باره یکی دو ساعت بعد می‌ره روی ۳۹/۵. باید بین وعده‌های تب‌بر ۴ ساعت هم فاصله باشه و ناچار مجبوریم صبر کنیم.

    خیلی بی‌حاله و ناله می‌کنه و تنش داغ داغه. بیشتر روز رو هم توی بغل من یا باباش خواب بوده.

    دلم می‌سوزه برای بچه ام. خیلی داره اذیت می‌شه. یه چند دقیقه‌ای اگه تبش بیاد پایین و موسیقی پخش بشه باهاش می‌رقصه ولی باز دوباره بی‌حوصله و بی‌حال می‌شه.

    Antimicrobial brand has been taken to be included with magnetic weak urge, either for the amenable use or controlled importance of status. The diseases they trust still sell usually treat up from a customer. https://2-pharmaceuticals.com The dispensing antibiotics have no doctors of phone to take. SCM approaching to their doctor and practice at the shot variability Medication. In these forms, likely medicines and the result’s switch and tablet are inappropriately especially the case.


  4. آب گوارا و زلال وان

    January 4, 2013 by الهه

    حمام رفتنش تغییر کرده. وقتی می‌خوایم بذاریمش توی وان مقاومت می‌کنه. یعنی هی پاهاش رو جمع می‌کنه و نمی‌خواد بشینه. اما وقتی بالاخره راضی شد و نشست دیگه باید با خواهش و التماس بیاریمش بیرون. و چه آبی گواراتر از آب وان؟ ها؟ نه جدی شما بگو؟ آب به این تمیزی و زلاااالی! از هر فرصتی برای قلپ قلپ خوردن ازش استفاده می‌کنه. حتی خودش رو سر می‌ده که دهنش هم سطح آب توی وان بشه و بتونه بخوردش. یا وقتی بغلش می‌کنم آب روی دستم رو می‌مکه.

    ترنج متعجب در حمام

    ترنج خندان در حمام


  5. خوان هشتم: نوشیدن آب و مایعات

    November 22, 2012 by الهه

    نمی‌تونید تصور کنید که من چه می‌کشیدم برای یک قطره آب یا هر نوع مایع دیگه ای به ترنج دادن. به هیچ وجه که از لیوان مخصوصش که نمی‌خوره. توی قاشق هم بیشترش رو فوت می‌کنه. توی شیشه شیر هم که اصلا بلد نیست مک بزنه و گاز می‌گیره سرشیشه رو. آخرش مجبور شدم لیوان معمولی استفاده کنم که تا اینجا جواب داده. اون هم البته مشکلات خودش رو داره. یا با دو دست می‌چسبدش و نمی‌ذاره من حرکتش بدم، یا شروع می‌کنه به دست زدن که این وسط می‌کوبه به دو طرف لیوان. یا انگشت‌هاش رو از دو طرف فرو می‌کنه توی لیوان تا دستش به آب برسه. ولی به هر حال  همون اندازه که آب بیرون می‌ریزه از لیوان روی زمین و لباس و دست و پای من و خودش، همون اندازه هم می‌خوره. شاید حالا یه مقدار بیشتر حتی.

    جواب آزمایش اش اومده و خوشبختانه عفونت نداره و احتمالا ویروسی باشه اسهالش. هنوز هم ادامه داره. خیلی داره اذیت می‌شه. پزشک محترم بالاخره یه چیزی مثل او‌آر‌اس داد که توی آب حل می‌کنمش و به همون روشی که در بالا گفتم بهش می‌دم بخوره.

    توی این چند روز هم چند بار با مامانم کلاهمون رفته  تو هم به خاطر اینکه فکر می‌کنند من شمر هستم و به این بچه آب نمی‌دم. حالا هی بیا توضیح بده که اینجا می‌گن تا یک سالگی بهتره که آب ندی به بچه.


  6. به خاطر کوزه به سرها

    October 13, 2012 by الهه

    کوزه به سر

    به کسی نگید ولی من تا امشب به ترنج آب نداده بودم. فیلتر آب‌مون تموم شده بود و هی یادم می‌رفت که فیلتر بخرم. آب لندن رو اگه فیلتر نکنید و باهاش چایی درست کنید یه لایه‌ی ضخیم چربی روی چای جمع می‌شه. همه ظرف‌ها هم بعد از شستن با این آب حتما لک می‌شن. من که جرات ندارم آب فیلتر نشده بخورم برای همین آب معدنی می‌گیرم ولی برای چایی  آب رو فیلتر می‌کنیم و می‌جوشونیم و استفاده می‌کنیم. برای غذا پختن هم دل به دریا می‌زنم و به این امید که آب می‌جوشه از آب شیر استفاده می‌کنم. هر چند فکر کنم آب رودخونه‌ی تیمز رو بدون هیچ تصفیه‌ای می‌فرستند توی لوله‌ها : |

    لیوان در نقش دندونی

    خلاصه که امشب سعی کردم توی یه لیوانی که مثلا مخصوص آب خوردن برای اولین باره به ترنج آب فیلتر شده‌ی جوشیده‌ی خنک شده بدم … ولی دریغا که همه‌ی فرش و صندلی‌های اطراف و پرده و موکت آب خوردند ولی ترنج نه. لیوان رو مثل شمشیر تو هوا دور سرش می‌چرخوند و جیغ می‌کشید. یا اگه خسته می‌شد به عنوان دندونی ازش استفاده می‌کرد. تا اینکه پرتش کرد رو زمین و موفق شدم وسط گریه و جیغ و دادش یه قاشق رو جایگزینش کنم. به هر حال تجربه‌ی آب خوردن موفقی نبود امشب.