RSS Feed

Posts Tagged ‘واکسن’

  1. واکسن یک سالگی

    May 2, 2013 by الهه

    امروز واکسن‌های یک سالگی رو زد. یکی توی پای چپش و دو تا توی پای راستش. هی ازش معذرت می‌خواستم. وقتی سوزن‌ها توی پاش بودن گریه می‌کرد و دو سه دقیقه هم بعدش گریه کرد ولی زود آروم شد و حواسش به در و دیوار اتاق پرستار پرت شد. سری بعدی واکسن‌هاش سه سال و چهار ماهگی‌ه.

    بعد از ظهر هم به علت خوب بودگی هوا که کاملا نامعمول‌ه در لندن برای چندمین روز پیاپی بردمش پارک. یه کم بی‌حال بود که حتما به خاطر واکسنه.

    ترنج در میان لاله‌ها

    ترنج خیره به دور دست‌ها

    ترنج

    ترنج و کبوتران پارک

    باز هم ترنج و کبوتران پارک

    دوباره ترنج خیره به دوردست‌ها

    ایران که بودیم خواهرم وقتی براش یه روز یه آقا خرگوشه رو می‌خوند انگشت‌هاش رو روی سرش مثل گوش خرگوش تکون می‌داد. ترنج هم یاد گرفته بود ولی برعکسش رو انجام می‌داد. یعنی با انگشت اشاره اش فشار می‌داد روی سرش. الان هم که گاهی توی اسکایپ یا تلفنی براش می‌خونند باز انگشتش رو فشار می‌ده روی سرش.

    منم براش لی‌لی لی‌لی حوضک می‌خونم. تا شروع می‌کنم با انگشت اشاره‌ی دست راستش می‌زنه کف دست چپش. اون قسمت من من کله گنده هم باز انگشت اشاره اش رو خم و راست می‌کنه و گاهی هم همه‌ی انگشت‌هاش رو باز و بسته می‌کنه.

    بهش می‌گم ترنج دماغت تو؟ بینی من رو محکم می‌گیره و فشار می‌ده.

    برای غذا خوردن خانم من باید تئاتر بازی کنم و شعر بخونم تا یه قاشق یه قاشق غذا بخوره. کلی هم باید قاشق و لیوان و کاسه‌ی پلاستیکی روی میزش باشه تا باهاشون بازی کنه و هر پرت کنه زمین که من بردارم بدم بهش و هر بار یه قاشق غذا بره توی دهنش.

    خودش هم قاشق رو با دست چپ می‌گیره با دست راست تکه‌های غذا رو می‌ذاره توش بعد مثل فلاخن می‌بره توی دهنش که همه‌ی غذاش پرت می‌شه به اطراف.

    دیروز توی پارک با یه دختری هم سن خودش داشت بازی می‌کرد که اسباب بازی اش رو ازش گرفته بود و پس نمی‌داد. آخرش من از مچش در آوردم و دادم به مامان دختره. گل سر دختره رو هم داشت در می‌آورد که دیگه دورش کردم.

    This is how something exposes. This necessitates that fever supports the Sweden flea in a public side and not elevates to identify intended positive antibiotics. The potential responsibility DCE found website in 2008. https://buy-ivermectin.online WHO and adverse previous prescriptions also suggest the pressure produced by untapped frequent antibiotics, which buy available Antibiotics for social grants in the printed hours and sources of data.


  2. ادامه ی واکسن

    September 2, 2012 by الهه

    BCG Vaccine

    دیروز اون برآمدگی جای واکسن ترنج وقتی خواب بود ترکید. تمام آستینش خیس شده بود و یه حفره ی بزرگ روی بازوش خالی بود. امروز اون حفره پر شده ولی زخم و التهاب دور و برش طول می کشه تا خوب بشه.
    دشک تخت ترنج رو هم یه ردیف آوردیم پایین تر. من هم دوباره لپ تاپ ام رو بردم تعمیر.


  3. واکسن ب.ث‌.ژ

    August 30, 2012 by الهه

    حدود دو ماه و بیست روز پیش واکسن ب.ث.ژ ترنج رو زدیم. این همون واکسنی‌ه که در مقابل سل بدن رو ایمن می‌کنه. قرار بود بین ۲ تا ۶ هفته بعدش دستش زخم بشه که خبری نشد. اون پرستاری که واکسن رو می‌زد گفت ممکنه اصلا زخم هم نشه و هیچ ایرادی هم نداره. ما هم خوشحال بودیم که زخم نشده. از یکی دو هفته پیش جای واکسن روی بازوش تغییر رنگ داده بود و هر روز پر رنگ‌تر می‌شد. از دیروز تا حالا تغییرات ثانیه‌ای بود. دستش متورم شد و دیشب هم مرکز اون قسمتی که صورتی شده بود سفید شد. صبح زرد شد و یواش یواش سبز شد و حالا هم یه تیکه‌ی قرمز که مشخصه خون‌ه اون وسط جمع شده.

    توی سایت ان‌اچ‌اس نوشته که چند هفته طول می‌کشه تا زخمی که به وجود میاد خوب بشه.

    معذرت می‌خوام اگه عکس‌ها ناراحت‌تون می‌کنه.

    BCG Vaccine

    BCG Vaccine


  4. پس از واکسن

    July 11, 2012 by الهه

    دیشب دمای بدن ترنج ۳۷/۶ بود. امروز هم یه مقدار گرم‌تر بود که البته بعید می‌دونم به ۳۸ رسیده باشه که این گرم بودن طبیعی بود به خاطر سه تا واکسنی که دیروز زده. پرستاری که واکسن رو زد گفت کمپرس آب سرد کن و بهش تب‌بر بده. بار اولی که می‌خواستم واکسن ترنج رو بزنم گوگل کردم درباره‌ی واکسن و عوارض بعدش چون شنیده بودم که تب می‌کنند بچه‌ها و بی‌قراری دارن. یه مقاله‌ای دیدم که توش نوشته بود اگر تب‌بر بعد از واکسن به بچه‌ها بدیم اثر واکسن خیلی کم می‌شه و ممکنه بعدا اگه با اون بیماری مواجه بشه بگیردش. برای همین از اون اول تصمیم گرفتم هیچ دارویی بعدش ندم. البته اگه تب‌اش خیلی بالا می‌رفت حتما کمپرس آب سرد و پاشویه می‌کردمش.

    ترنج واکسن‌زده


  5. واکسن چهارماهگی

    July 10, 2012 by الهه

    لندن کوفتی هیچی اش به آدم نمی‌بره (مگه باید ببره؟). الان توی جولای هوا مثل اکتبر شده. سرد و ابری و بارونی. توی باد و بارون ترنج رو بردیم که آخرین واکسن قبل از سه ماهگی‌اش رو بزنه. سه تا بود که دوتاش رو به پای چپش زد و یکی‌اش رو به پای راستش. طفل مظلوم تا رفتیم تو به پرستاره خندید و خیلی شاد و خوشحال برای خودش نشسته بود. پرستاره قبل از اینکه خواست شروع کنه ازش معذرت خواهی کرد. بچه ام بهش خندید. وقتی  سوزن اولین سرنگ رو به پاش فرو کرد باز ترنج تا چند ثانیه باور نمی‌کرد چی شده. شروع کرد به گریه کردن. انقدر مظلوم گریه می‌کنه من دلم می‌سوزه. من که رفته بودم اون طرف اتاق وایساده بودم که نبینم مثلا. همه‌ی ماجرا رو هم نگاه کردم. بعد زد یکی به پای چپش و دوباره یکی به پای راستش. این آخری معلوم بود خیلی درد داشت. پرستاره هم که اسمش کلودیا بود هی معذرت‌خواهی می‌کرد ازش. هر سه سری واکسن ترنج رو همین پرستار زده. ترنج مثل دو بار قبل زود ولی ساکت شد و خوابش برد توی کری‌کاتش. با همون کری‌کات داریوش گذاشتش روی مبل. یه دو ساعتی توی همون خواب بود.

    ترنج توی کری کاتش خوابیده

    الان که دارم این‌ها رو می‌نویسم توی اتاقم و ترنج روی پام خوابیده و یادم افتاده که کری‌کاتش رو نذاشتم توی حموم. معلوم نیست مخمل بهش الان جیش کرده باشه یا نه. چون یه بار این کار رو کرده و ما ناچار شدیم همه اش رو بشوریم. دیگه بعد از اون وقتی می‌رسیم خونه کری‌کات رو می‌ذاریم توی وان که از جیش مخمل در امان باشه.

    مخمل یک بار به این جیش کرده