RSS Feed

سبیل کِشون

2012/07/14 by الهه

ترنج امروز چهارماهشه. جمله‌ی کلیشه‌ای که چقدر زود می‌گذره رو می‌شه گفت. من و باباش رو می‌شناسه. پاهاش رو توی دستش می‌گیره و سعی می‌کنه بخوردشون که هنوز موفق نشده. هر چیزی که از جلوی چشمش رد می‌شه رو می‌خواد با دست بگیره. مثلا امروز قاشق برنجی که داریوش داشت می‌آورد طرف دهن من که ببینم برنج دم کشیده یا نه رو چنگ زد. با دقت به تلویزیون و لپ‌تاپ نگاه می‌کنه. ظهر براش تصنیف ساقی گروه شمس رو گذاشتم تا دف‌زنشون شروع کرد به نواختن جیغ ترنج از ترس بلند شد. ولی بقیه‌ی تصنیف رو کامل نگاه کرد و گوش داد.

سبیل گبه‌ی طفلک رو هم داشت می‌کشید که باباش دستش رو گرفت گذاشت روی کمر گبه که اذیت نشه و باز شاکی شد و گریه کرد که چرا نمی‌ذارید من سبیلش رو بکشم. روزی رو می‌بینم که دم مخمل رو می‌خواد گاز بگیره.

چهارماهگی

پیرهن گل‌گلی


6 Comments »

  1. مجتبی says:

    عکس دوم شاهکاره ؛ خیلی خوبه

  2. معین says:

    عــکس آخری شاهکاره… مرسی عکاس , مــرسی تـــرنـج 🙂

  3. marzieh says:

    aziize dele in khanoomii

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.