RSS Feed

Posts Tagged ‘دندان’

  1. دندان بالا

    October 22, 2012 by الهه

    دندون بالاش در اومد. دست داریوش رو دیشب گاز گرفت و داریوش حس اش کرد. امروز هم نگاه کردم دیدم بله دیگه کامل مشخصه. این همه گریه و زاری و بی‌خوابی‌هاش احتمالا مال همین بوده. یه صدای بدی از دهنش میاد بیرون. دندون‌هاش رو می‌کشه به هم.

    صدای ضبط شده اش رو که می‌شنوه خیلی ذوق می‌کنه و هی سرک می‌کشه که ببینه صدا از کجاست. می‌خنده و خودش هم تکرار می‌کنه دددددد اش رو.


  2. اَدَ دَ دَ دَ دَ دَ دَ

    October 21, 2012 by الهه

    عصر که با دوستمون کافه بودیم ترنج توی کالسکه‌اش که نشسته بود یه صداهایی از خودش در می‌آورد که با قبل فرق می‌کرد. خیلی توجه نکردم. از وقتی اومدیم خونه شروع کرد به اد د د د د د گفتن. فکر نمی‌کردم بدون دندون‌های بالا بتونه دال رو بگه ولی خب می‌گه دیگه. حالا هم کوتاه نمیاد. هی ادامه می‌ده به دَ دَ دَ دَ گفتن. حالا من داشتم به دوستم می‌گفتم که ترنج هنوز حرف نمی‌زنه و اون هم گفت چه عجله‌ای داری. زوده هنوز.

    دیگه وقتشه که باهاش تمرین کنم بتونه بگه قسطنطنیه.

    ترنج دددددد گویان


  3. به خاطر کوزه به سرها

    October 13, 2012 by الهه

    کوزه به سر

    به کسی نگید ولی من تا امشب به ترنج آب نداده بودم. فیلتر آب‌مون تموم شده بود و هی یادم می‌رفت که فیلتر بخرم. آب لندن رو اگه فیلتر نکنید و باهاش چایی درست کنید یه لایه‌ی ضخیم چربی روی چای جمع می‌شه. همه ظرف‌ها هم بعد از شستن با این آب حتما لک می‌شن. من که جرات ندارم آب فیلتر نشده بخورم برای همین آب معدنی می‌گیرم ولی برای چایی  آب رو فیلتر می‌کنیم و می‌جوشونیم و استفاده می‌کنیم. برای غذا پختن هم دل به دریا می‌زنم و به این امید که آب می‌جوشه از آب شیر استفاده می‌کنم. هر چند فکر کنم آب رودخونه‌ی تیمز رو بدون هیچ تصفیه‌ای می‌فرستند توی لوله‌ها : |

    لیوان در نقش دندونی

    خلاصه که امشب سعی کردم توی یه لیوانی که مثلا مخصوص آب خوردن برای اولین باره به ترنج آب فیلتر شده‌ی جوشیده‌ی خنک شده بدم … ولی دریغا که همه‌ی فرش و صندلی‌های اطراف و پرده و موکت آب خوردند ولی ترنج نه. لیوان رو مثل شمشیر تو هوا دور سرش می‌چرخوند و جیغ می‌کشید. یا اگه خسته می‌شد به عنوان دندونی ازش استفاده می‌کرد. تا اینکه پرتش کرد رو زمین و موفق شدم وسط گریه و جیغ و دادش یه قاشق رو جایگزینش کنم. به هر حال تجربه‌ی آب خوردن موفقی نبود امشب.


  4. دندان دوم

    September 19, 2012 by الهه

    دندون دومش هم فکر کنم در اومد. نمی‌ذاره که نگاه کنم. با دو دست باید دهنش رو باز کنم و هی زبونش رو هل بدم عقب. از روزی که دندون اول از لثه اومده بیرون هی سعی می‌کنه بمکدش و به عنوان جسم خارجی باهاش برخورد می‌کنه. انگار که یه چیزی توی دهنشه و داره می‌مکدش. خیلی صورت و لب‌هاش خنده‌دار می‌شن. البته شب‌ها هم نمی‌ذاره بخوابیم. خیلی بیدار می‌شه.

    به تکنولوژی تنها حموم کردنش هم امروز دست پیدا کردم. البته خیلی هم‌کاری کرد و مثل بارهای قبل که با داریوش می‌بردمش حموم پاش رو توی آب نمی‌کوبید و هی سعی نمی‌کرد با صورت شیرجه بزنه توی وانش.

    ترنج با شخصیت


  5. دندان اول

    September 18, 2012 by الهه

    اولین دندان

    چیزی هم معلومه؟


  6. هرآن کس که آب دهان فراوان دهد دندان دهد

    September 15, 2012 by الهه

    دیروز عصری وقتی داشت می‌خندید متوجه شدم که یه خط سفید روی لثه‌ی پایینی‌ ترنج‌ه. ده بار به زور دهنش رو باز کردم و هی زبونش رو هل دادم عقب تا مطمئن بشم. و درست در شش ماهگی ترنج دندون در آورد. انقدر عجیبه که هنوز شک دارم. حالا باز امروز بررسی اش می‌کنم اگه اجازه بده.