امروز با خاله مرضیهی ترنج که از دوستان خوبمون در لندن بودن و بعد رفتن یه کشور دیگه رفتیم رستوران. اینجا یه رستوران دنج و کوچیک توی کاشونکه که بار دوم بود میرفتم. این که صندلی بچه داشتن خیلی خوب بود و وقتی دیدیم زیر بشقابیهای بزرگ و کاغذی دارن مرضیه ازشون مداد یا خودکار خواست که در کمال ناباوری برامون مدادشمعی آوردن. ترنج هم که متخصص خط خطی کردن در رستورانهاست و هر جور نقاشی ای میکشه ولی لب به غذا نمیزنه.
دیگه هر کدوممون یه نوع هنرنمایی روی کاغذها کردیم و ترنج پوست بیشتر مدادها رو کند.