سه شب پیش توی مهمونی دو تا کوچولوی دیگه هم سن ترنج بودن. ترنج یه مقدار قلدرتر از چیزی که انتظارش رو داشتم ظاهر شد و آروم آروم همه چیز رو از چنگ اون دوتای دیگه در میآورد. اگر هم زورش نمیرسید یه مقدار الکی جیغ میزد و ادای گریه در میآورد که ناچار بشن چیزی رو که میخواد بهش بدن. در این صحنه مشاهده میکنید که پتوی مورد علاقهی پسر میزبان رو غصب کرده و به عنوان غنیمت جنگی برده روی تخت سلطنتش. هر چیزی رو هم که از بقیه میگرفت به سرعت از محیط دور میشد و میبرد جایی که اون دوتا نبینن.
الان دچار تناقض ام. نمیدونم خوشحال باشم که از پس خودش برمیاد یا اینکه ناراحت باشم که یه مقدار زورگویی میکنه. شایان ذکر است که یه جایی اون یکی کوچولوی مهمون سعی در فرو کردن انگشت خودش در چشم ترنج داشت. یعنی همهاش این طوری نبود که ترنج پیروز میدان باشه. ولی بدون مقاومت نبرد رو واگذار نمیکنه.
اما بچه ام مهربونهآ. فکر نکنید زورگوئه. الان من قیافه ام در هم بود به خاطر زخم دستم فکر میکرد دارم گریه میکنم. اومد دستش رو گذاشت روی صورتم گفت: مامان دِریه نداره (منظورش اینه که مامان گریه نکن). بعد هم شکمم رو بوسید و رفت. این که چرا شکمم رو بوسید دیگه خودش میدونه.
دیروز داشت باباش رو صدا میکرد دید باباش جوابی نمیده آخرش دیگه داد کشید: بابا، دایوش.
توی مهمونی پریشب وقتی داشت از پلهها بالا میرفت و پایین میاومد یکی دیگه از آقایون مهمان رو صدا زد: آقا بیا بیشین بریم بالا. که فکر کنم طولانیترین جملهای بود که تا حالا گفته.
جدیدترین ورژن کلمهی تخم مرغ در زبان ترنج: توخونوئه. یه چیزی بین کوخونو و توخونو.
وقتی مهمونی میریم ترنج هیچی غذا نمیخوره. قبلا شور حسینی میگرفتش وقتی میدید بقیه میخورن و اون هم غذا میخورد ولی الان دیگه لب به غذا نمیزنه معمولا.
آیپد داریوش رو برمیداره و میاد و میگه: آخ آخ! سنتین (سنگین). این که مفهوم سبک و سنگین رو هم میفهمه جالبه.
به هر چیزی ذوق میکنه میگه: وااااای این چیه؟ و بعد اسم مورد رو به کار میبره. مثلا: واااای این چیه؟ پیشی! وااااای این چیه؟ شبادا! (لواشک)، وااااای این چیه؟ ماشین!
پا به پای من میشینه انار میخوره. اگه در طول روز من سه چهارتا انار بخورم در خوردن همهشون مشارکت میکنه. صبحها هم به عشق توت (توت سیاه) بیدار میشه و اگر در خانه موجود نباشه دیگه حسابمون با کرام الکاتبینه.
کلمات انگلیسی رو داره از برنامه کودک تلویزیون یاد میگیره و برای من جالبه که میبینم هر دوشون رو استفاده میکنه. مثلا هت و کلاه (تُلا) رو یکی در میون به کار میبره. بالا میپره و میگه جامپ و گاهی بالا. به اردک میکه داک و جوجو.
به آقایون یا میگه آقا یا عمو و به خانمها هم میگه خانوم. البته یه خانوم خیلی خاصتر از بقیه است. به دوستمون الهام میگه خانوم و اگه بگم داریم میریم پیش خانوم خیلی ذوق زده میشه و دوستش داره.
پفک و رایسکیک (کیک برنجیهای کوچیک) خیلی دوست داره ولی به هردوشون میگه پوفَت.
یک بار تا ۷ رو مرتب و پشت هم شمرد خودش ولی خب دیگه تکرار نکرد که من روم زیاد نشه.
امیدوارم چیز تکراری ای ننوشته باشم. هوش و حواس که ندارم.
خیلی نازه ؛ توروخدا عکسهای اینستاگرام رو هم اینجا بذارید که بشه کپی کرد عاشق حرف زدن وتیپشم
ببخشید من یه مدتی هست سایت شما رو می خونم. یه سوال شما شاغل هستین؟ فضولی نباشه… فقط می خوام بدونم اگه سرکار میرین ترنج رو مهد می ذارین؟
نه فضولی چیه؟ من کار اداری و مرتب ندارم. گاهی عکاسی میکنم. ترنج رو هم تا حالا مهد نذاشتم ولی شاید در آینده بذارم چند روز در هفته