مرکز بهداشت کودکان محل نامه فرستاده بود که ترنج رو برای معاینهی یک سالگی ببریم که امروز رفتیم. خوشبختانه همه خیلی خوش اخلاق بودن. ترنج رو هم که به زور بیدار نگه داشته بودیم خوش رفتار بود و با همه بگو بخند کرد و برای من آبرو خرید. برعکس این لحظه که با دوتا بستهی آب میوه از من و لپتاپ ام آویزونه و داره جیغ میکشه که بغلش کنم.
برای اولین بار هم نشست روی صندلی و وزنش کردند و دیگه توی کاسه نشوندنش. وزنش روی نموداریه که توی چند ماه پیش بوده ولی قدش اون پایینهاست. وزنش هم زیاد نیستا. اون هم در میانهی پایینی جدوله.
خانمه از من پرسید که مسواک میزنی دندونهاش رو؟ گفتم نه. گفت الان بهش یه هدیه میخوام بدم. رفت و با یه مسواک کوچولو و خمیر دندون برگشت. گفت یه تیکهی کوچیک خمیر دندون بذارم و باهاش مسواک بزنم براش و میتونه خمیر دندون رو هم قورت بده. این وسط هم ترنج یک نفس با خانومه اختلاط میکرد.
راه رفتنش هم بهتر و طولانیتر. البته اول یواش میره بعد ناگهانی سرعت میگیره. مخصوصا اگه بخواد دنبال مخمل و گبه کنه. تازه پاورلیفتینگ هم میکنه و هر چیزی که دم دست باشه رو برمیداره و با خودش این طرف اون طرف میبره. چند روز پیش تا از خرید رسیدیم خونه گلاب به روتون یه بستهی بزرگ چند تایی دستمال توالت رو که برداشته بود با خودش داشت میبرد بذاره روی مبل.