ترنج ناگهانی تصمیم گرفته غذا بخوره. البته الان هم ناز و ادا داره ولی به هر حال بهتر از یک هفته قبل غذا میخوره. دیگه یه مقدار دل به دریا هم زدم و غذای آماده بهش دادم وسط غذاهایی که خودم میپزم براش. اولین بار که خوب غذاش رو تا ته خورد بهش کمپوت میوههای قرمز دادم. وعدهی بعد هم سیب زمینی و هویج پختهی آماده بود. امروز هم که دیگه در نهایت درهم و برهمی گوشت و سیب زمینی و هویج و پیازی که قبلا پخته بودم و کوبیده بودم رو با کمپوت میوههای قرمز قاطی کردم و یه مقدار آرد برنج هم بهش زدم و دادم بهش که تقریبا خوب خورد. مرغ و گلابی هم بهش دادم حتی.
نون هم خیلی دوست داره. نون تست شده رو با احتیاط با دو انگشت میگیره و بررسی میکنه و بعد میخوره و اجازه میده ما هم غذامون رو بخوریم.
گلاب به روتون دستشویی اش هم به همین نسبت که غذاش بیشتر شده، وسیعتر شده.
فکر کنم باز داره دندون در میاره. همهاش در حال گاز زدن همه چیزه و آب دهنش آویزونه و خیلی هم جیغ و داد میکنه.
خانم از بادکنک هم میترسه ولی توپ رو دوست داره. نمیدونم چطوری میفهمه با هم فرق دارن.
سال تو مبارک ترنج خانوم :*