با موز داره دماغش رو میگیره. هر چیزی رو برمیداره میگیره جلوی بینیش مثلا فین میکنه توش. حالا هیشکی توی خونهی ما گلاب به روتون فینی نیستا. ولی چون به بینی مربوطه باید صدا در بیاره از خودش. از لباس و دستمال عینک و لباس عروسک بگیر تا الان که با موز این کار رو کرد.
ترنج اولین کتک رو از گبه خورد. گبه رفته بود توی کیسه پلاستیکی. ترنج میخواست بگیردش. از تو کیسه چنگش زد. الان باز رفته میخواد دمش رو بکشه. خوبه این همه گریه کردا!
ترنج خیلی جدی با سیری حرف میزنه اون هم جواب میده.
تا خمیازه میکشم ترنج دستش رو میبره طرف دهن خودش و میگه دَ دَ یعنی دهن. اگه جایی موسیقی پخش بشه و خواننده بگه چشم انگشتش رو توی چشم خودش فرو میکنه. تا الان چشم و دهن و دماغ و گوش و مو و زبون رو یاد گرفته.
از زیر میز یه مجلهی تبلیغاتی برای بیمهی حیوانات پیدا کرده که روش عکس یه سگه. اومده با هیجان به من نشون میده میگه: هَپَ هَپَ هَپَ.
ترنج وظيفه ى شرعى و ملى ميهنى خودش مى دونه كه وقتى هر نوع موسيقى اى تموم شد وايسه و دست بزنه.
جلوى ماشين لباسشويى وايساده با چرخيدن لباس ها مى رقصه.
نشسته کاتالوگ لباس ورق میزنه هی میخنده به آدمهای توش. انگار که آشنا باشن براش. به نوزادها هم میرسه میگه نَه نَه که منظور همون نی نیه.