طولانی تر میایسته و قدمهای منظمتری برمیداره وقتی دستش به چیزی بنده. دیگه نفس من و باباش بند میاد انقدر باید بدوییم دنبالش. معمولا هم به سمت من فرار میکنه وقتی میخواد فرار کنه از دستم به جای اینکه در جهت مخالف بره.
قبلا فقط وقتی چهار دست و پا میرفت چیزی رو به دندونش میگرفت و با خودش میبرد، الان در حالت ایستاده و راه رفتن هم همین کار رو میکنه. این بستهی دستمال کاغذی رو مدتها به دندونش گرفته بود و تازه هر وقت هم میافتاد باز برش میداشت و میگذاشت توی دهنش و به حرکتش ادامه میداد.
عزیزممممم چقد نمکی آخه توووووو :***** قربون خندیدنات برم