دو هفته پیش عروسی دو تا از دوستهای خوبمون بود. ترنج برای اولین بار رفت عروسی. اون شب که نشد ازش عکس بگیرم و بعدش هم که همگی سرما خورده بودیم. بالاخره امروز لباسی که پوشیده بود رو قبل از اینکه بهش کوچیک بشه دوباره تنش کردم و چند تا عکس گرفتم. از اینکه کفش پاش نیست هیچ تعجب نکنید چون عمرا بذاره کفش به پاش بمونه. پیرهن هم که تنش میکنی خیال میکنه باید بشینه حتما. راضی نشد وایسه که عکس بگیرم.
آخ. غش کردم سرِ صبحی! :*
این چرا ارور می ده می گه من کامنت دوپلیکیت فرستادم.
گفته بودم غش کردم این دلبرک رو سرِ صبحی دیدم. خانوم شما بسیار بزرگ و باشخصیت هستین دیگه! :*